Tuesday, February 16, 2010

افغانها در ایران، امتحانی سخت در تاریخ


امروز اگر هر گزارشگر غربی به میان مردم ایران برود، شاید از مهمان نوازی ایرانیان، دست و دلبازی ایشان و یا تمدن هزاران ساله آنها سخن به میان آورد. از کورش و داریوش بنویسد و به فرمانهای تاریخی پادشاهان ایرانی برای مراعات با اسیران و بردگان بپردازد و یا اشاره ای به مفاد منشور حقوق بشر ایرانیان بکند. اما اگر همین گزارشگر به سراغ افغانهای ساکن در ایران برود، شاید از گزارش خود پشیمان شود. نقل قولهایی که افغانهای ساکن در ایران از شرایط زندگی خود می کنند، شاید انسان را به یاد رفتار با قوم بربر و یا فرمانروایی مغولان در ایران بیاندازد. ترس از مواجهه با ماموران، کنترل های گاه و بیگاه برای شناسایی و اخراج پناهجویان بدون کارت اقامت، عدم اجازه تحصیل به فرزندان ایشان، رفتارهای ناشایست در محیط کار، برچسب های توهین آمیز به این قشر از مهاجرین و در نهایت تحقیر های ساختاری، تنها بخشی از زندگی این افراد در خاک کشوری است که بر اساس اصول دینشان نباید به همدینان خود بدرفتاری کنند. اما ایرانیان با این گونه سوابق مذهبی، برای خبرنگار غربی مهمان نوازترند تا شیعیان قوم هزاره. قومی از اقوام شیعه افغانستان که از مدتها پیش، از بیم جان، و برای زندگی در محیطی امن دست به مهاجرت زده و ایران، همان کشوری که همانند آنها به امامان شیعه اعتقاد دارند را برای زندگی انتخاب کردند
.

اما امروزه این ساکنان ایران زمین، در کشور دوست و برادر ایمانی خود در شرایطی زندگی می کنند که شاید شرایط زندگی آنان چندان با حقوق اولیه بشری تطابق نداشته باشد
.
جمشید گراوند، محقق و جامعه شناس ایرانی در مقاله ای تحت عنوان « تاملی بر نظریه های جامعه شناختی مهاجرت و مهاجرين افاغنه در ايران » دلایل مهاجرت افغانها به ایران را « تصفیه مراکز دولتی و آموزش عالی از مخالفان، اصلاحات انقلابی برای تغییر زیرساختهای اجتماعی، شروع جنگ داخلی، سربازگیری اجباری، بمباران و قتل عامل بیشتر نظامیان، نقض حقوق بشر، انهدام مراکز اقتصادی و سیاست زمین سوخته، مداخله شوروی و مقاومت منفی و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و شعار امت واحد اسلامی » عنوان کرده است
.
اما در این مجال، فرصت را به آخرین دلیل ایشان، یعنی « شعار امت واحد اسلامی » می پردازیم
.

افغانها در کنار برادران دینی خود
افغانها در طول تاریخ مهاجرت خود چندین مقصد را برای خود انتخاب کردند. گروهی که دارای خویشاندانی در اروپا یا آمریکا بودند و یا موقعیت اجتماعی و اقتصادی بهتری داشتند، به این سرزمین ها مهاجرت کردند، اما دسته ای که از توان مالی ضعیفتری برخوردار بودند و یا راهی به کشورهای جهان اول پیدا نکردند، سرزمین های کشورهای اطراف را پناهگاه امنی برای حفظ بقای خود یافتند
.
ایشان در این مهاجرت، غالبا به دو دسته تقسیم شدند، دسته اول غالبا سنی هایی بودند که به مرز پاکستان رفتند و مدارس عالی مذهبی به راه انداختند و طلاب را به جنگ با آنهایی فرستادند که عامل خروج ایشان از وطن خود می دانستند. ولی دسته دوم راه ایران را برای آزادی خود انتخاب کردند. این دسته، غالبا شیعیانی بودند از قوم هزاره، قومی که در زمان حکومت شاه عباس صفوی به دین اسلام شیعی گرویدند و در فراگرد جنگ و خونریزی، هم مسلکان خود یا همان شیعیان ایران را بر ای همزیستی انتخاب کردند. این دسته از مهاجرین، بر خلاف دسته اول، در شهرهای ایران پخش شدند و هیچگاه گروه منسجمی برای خود ایجاد نکردند. شاید همین عامل بود که ایشان را در مقابل عکس العمل های ایرانیان ضربه ناپذیر و شکننده کرد، به حدی که در مقابل برخوردهای تحقیر آمیز و تبعیض های ساختاری کمر خم کرده و به موج گمشدگان در تاریخ پیوستند
.
این دسته از افغانها، شیعیانی بودند که تصور می کردند که در بزرگترین کشور شیعه نشین دنیا، در حالی که غبار جنگ های پی در پی را بر دوش دارند، از آنها استقبال میشود. این در حالی بود که به شدت تحت آزار و اذیت های ساختاری قرار گرفتند، به طوری که حقوق اولیه بشری از جمله حق تحصیل، حق ازدواج بدون محدودیت های نژادی و قومی، حق انتخاب محل اقامت و حق داشتن حداقل های قانونی برای کار کردن و امرار معاش را از دست دادند. از بارزترین محدودیت هایی که برای مهاجرین قانونی به ایران ایجاد شده بود، می توان به موردی اشاره کرده که بالاخره بعد از سالها فرزندان کنسول گری افغانستان در مشهد، در سال 1383 اجازه گرفتند تا فرزندان خود را به مدرسه بفرستند، که خود تبعیضی بود برای کسانی که از این حق اولیه نیز برخوردار نبودند. در این میان نمی توان این انتظار را داشت که فرزندان مهاجرین غیر قانونی که تنها برای حفظ جان، مجبور به ترک وطن خود شده بودند، اجازه تحصیل و غیره داشته باشند. در حالی که در هیچکدام از کشوهای جهان اول، اصل و نسب، رنگ پوست، جنسیت و یا اقامت قانونی و حتی غیر قانونی والدین، مانع از آن نمی شود که دولت این دسته از کشورها، فرزندان مهاجرین را از تحصیل ممنوع کنند
.
اما این شرایط تنها نیمه راه برای این دسته از مهاجرین است. گروهی توانستند از ایران، خود را به مرزهای اروپا و آمریکا برسانند، و مهاجرت دوم را برای خود رقم بزنند. پدیده ای که از دیدگاه جامعه شناسی مهاجرت، بسیار سخت قابل توجیه است. در واقع، مهاجرت خود به تنهایی پدیده ای بسیار پیچیده است که جنبه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و عاطفی بسیاری را در خود پنهان کرده است
.
پدیده ای اجرای آن برای هر کسی مقدور نیست. جابجایی و نقل مکان جغرافیایی، تنها مشخصه های تعریف پدیده مهاجرت نیست. عدم آشنایی با محیط جدید، مشکلات اداری، مشکلات فرهنگی در پذیرش محیط فرهنگی جدید و همچنین، عدم اطمینان به یافتن شغل، از خواص این پدیده جهان شمول است. با این حال عده ای از این افغانها راه زندگی را برای خود در مهاجرت اول سخت یافتند و با تمام مشکلات خود را به طور قانونی و یا غیر قانونی به مرزهای کشورهای غربی رساندند. کشورهایی که برای آنها هم از نظر زبان و هم دین و فرهنگ بومی بسیار غریبه بود
.

مهاجرت دوم افغانها، گاها برایشان مضر هم نبود؛ امکانبیان عقاید در محیطی آزاد، امکان ادامه تحصیل و داشتن حق کار و ازدواج با اتباع این دسته از کشورها، امکان ارتباط با سایر فرهنگها و آشنایی ایشان با زبان و فرهنگ سایر کشورهای پیشرفته، این امکان را به آنها داد تا پس از برقراری آرامش نسبی در سرزمین مادری خود، مسیر بازگشت را برای خود هموار تر ببینند
.
گرچه بازگشت به کشور جنگ زده و همچنان ناپایدار افغانستان برای آنها ساده نیست، اما گروهی از این مهاجرین برای بازسازی کشور خود و شرکت در فعالیتهای اقتصادی آن، با کوله باری از تجربه های گرانبها به سرزمین خود بازگشتند تا شاید بتوانند شرایطی را فراهم آوردند تا دیگر هموطنان خود در کشور غریبه، احساس حقارت نکنند
.

5 comments:

Anonymous said...

با سلام و خسته نباشید
از اینکه عنوان تحقیق و رساله شما در مورد مهاجرین افغانی است بسیار مسروریم. ما نیز در ایران(کرج) در حال آموزش و حمایت های درمانی و بهداشتی از کودکان کار هستیم. همانطور که احتمالا اطلاع دارید این کودکان در شهر کرج بیشتر از اتباع افاغنه هستند. همچنین اینجانب نیز دانشجوی کارشناسی ارشد مردم شناسی هستم و موضوع پایان نامه من نیز در ارتباط با فرهنگ خانواده های افغان و تاثیر آن بر پیدایی کار کودکان است. بهتر دیدم این موضوع را بیان نمایم تا از تجربه و دانش شما هم خود و هم موسسه حمایتی که از آن نام بردم بهره مند شویم. با آرزوی موفقیت
بهنام اخوت
http://sandoghchehafkar.persianblog.ir/
وبلاگ گروه کیانا :
http://kiyanango.blogfa.com/

read quran said...

we love Afghan people and hope that one day there will be peace in afganistan

Unknown said...

سلام،
بسیار خوشحالم که به طر اتفاقی با وبلاگ شما آشنا شدم، من دانشجوی فوق لیسانس در لندن هستم و موضوع پان نامه من در مورد تجزیه و تحلیل موانع بر سر راه ادغام کودکان افغانی در سیستم آموزشی
ایران است. من مقالات شما را در وبلاگتان خواندم و خوشحال می شوم که اگر این مقالات را به زبان انگلیسی دارید برای من ارسال کنیدویا مقالات دیگری در این خصوص. آدرس ایمل من nazanin.einolyaghin@gmail.com

با تشکر

نازنین

Unknown said...

سلام
فکر می کنم ایرانی باشید ولی هر چی که هست در ایران زندگی نمی کنید چون هیچ اطلاعی از اوضاع ایرانیها و همچنین افغان های کشور ندارید البته اگر مقیم کانادا یا امریکا باشید در ظاهر در بین برخی هموطن های اونجا مد شده که به هر چیزی در ایران فحاشی کنند خوب شما هم تقصیری ندارید به صلاحتون هست که در اونجا چند جمله ای رو هر چندگاه برای خودشیرینی هم که شده برضد هموطنان سابق خود بنویسید

امید said...

همون طور که نمیدانید ایران بیشترین تعداد پناهندگان غیرقانونی در دنیاست که جالب این که تنها کشور دنیاست که پناهندگان غیرقانونی به راحتی حق خروج از اردوگاه داشته و به شهرها آمده کار می کنند گردش می کنند گدایی می کنند اگر هم بی وجدان باشند به راحتی جنایت می کنند! نه در ایران بلکه در هیچ کشور دنیا اتباع خارجی غیرمجاز حق تحصیل ندارند! ایران احتمالن جزو محدود کشورهای دنیاست که اتباع خارجی مجاز با بقیه ایرانی ها کاملن رایگان تحصیل می کنند بسیاری از آنها فرصتهای شغلی را که راحتی توسط اتباع ایرانی که حق آب و گل دارند اشغال شده اتباع غیرمجاز حتا به دستفروشی قاچاق مواد مخدر زورگیری و حتا پول شویی دست می زنند! پس حالا می بینید که حال و روز افغان ها خیلی راحتتر از مملکت خودشان حتا در زمان صلح است چرا که اگر این طور نبود هر آینه به کشور خودشان بازمی گشتند و افغان ها این همه طالب ورود به ایران و کسب درآمد نبودند! واقعیت این است آقای بیگانه! راستی هیچ یک از ایرانیها قابل مقایسه با قوم بربر و مغول نیستند آقای اجنبی! روز خوش